بسم الله الرحمن الرحيم
{يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (1) هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ فَمِنْكُمْ كَافِرٌ وَمِنْكُمْ مُؤْمِنٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (2) خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ (3) يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (4)}.
يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ خدا را تسبيح مي گويند هر چه در آسمانها، و هر چه در زمين است فرمانروايي از آن اوست و حمد سزاوار اوست و او بر هر چيزي تواناست.
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ فَمِنكُمْ كَافِرٌ وَمِنكُم مُّؤْمِنٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ اوست که شما را بيافريد بعضي از شما کافر ، و بعضي مؤمنند و کارهايي را که مي کنيد مي بيند.
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ آسمانها و زمين را به حق بيافريد و شما را تصوير کرد و نيکو تصوير کرد و سرانجام همه به سوي اوست.
يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ هر چه را در آسمانها و زمين است مي داند و به آنچه پنهان مي داريد يا، آشکار مي سازيد آگاه است ، و خدا به هر چه در دلها مي گذرد عالم است.
#
{1} هذه الآيات الكريمات مشتملاتٌ على جملةٍ كثيرةٍ واسعة من أوصاف الباري العظيمة، فذَكَرَ كمال ألوهيَّته سبحانه [وتعالى]، وسعة غناه، وافتقارَ جميع الخلائق إليه، وتسبيح من في السماوات والأرض بحمد ربِّها، وأنَّ المُلْكَ كلَّه لله؛ فلا يخرج عن ملكه مخلوقٌ ، والحمد كله له؛ حمدٌ على ما له من صفات الكمال، وحمدٌ على ما أوجده من الأشياء، وحمدٌ على ما شرعه من الأحكام وأسداه من النِّعم، وقدرتُه شاملةٌ لا يخرج عنها موجودٌ؛ فلا يعجِزُهُ شيءٌ يريده.
(1) در این آیات کریمه شمار زیادی از اوصاف خداوند بزرگ بیان شده است. پس خداوند کمال الوهیّت خویش، و گستردگی توانگریاش، و نیازمندی همۀ آفریدهها به او را، و اینکه همۀ آنچه در آسمانها و زمین است ستایش پروردگارشان را میگویند،
بیان کرده و فرموده است: فرمانروایی همه از آن خداوند است، و هیچ آفریدهای از گسترۀ فرمانروایی او بیرون نمیرود؛ پس همۀ ستایش از آن اوست، و به خاطر صفتهای کمالی که دارد و نیز به خاطر چیزهایی که آفریده و احکامی که مقرّر داشته و نعمتهایی که ارزانی کرده است، مورد ستایش است. و قدرت و توانمندیِ او فراگیر است و هیچ موجودی از گسترۀ تواناییاش بیرون نمیرود، و او هر کاری را که بخواهد در انجام آن ناتوان نمیماند.
#
{2} وذكر أنَّه خلق العباد، وجعل منهم المؤمن والكافر؛ فإيمانهم وكفرُهم كلُّه بقضاء الله وقدره، وهو الذي شاء ذلك منهم؛ بأنْ جعل لهم قدرةً وإرادةً بها يتمكَّنون من كلِّ ما يريدون من الأمر والنهي. {والله بما تعلمون بصيرٌ}.
(2) خداوند میفرماید او بندگان را آفریده است، و برخی از آنهارا مؤمن، و برخی را کافر قرار داده است، پس ایمان آوردن و کفر ورزیدن آنها طبق تقدیر و قضای الهی است، و او این را از آنها خواسته است به این صورت که به آنها قدرت و اراده داده که هر آنچه را از امر و نهی بخواهند انجام دهند. (
﴿وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٌ﴾) و خداوند به آنچه میکنید بیناست.
#
{3} فلمَّا ذكر خلق الإنسان المأمور المنهيِّ؛ ذكر خلق باقي المخلوقات، فقال: {خَلَقَ السمواتِ والأرض}؛ أي: أجرامهما وجميع ما فيهما فأحسنَ خَلْقَهما {بالحقِّ}؛ أي: بالحكمة والغاية المقصودة له تعالى، {وصَوَّرَكم فأحسن صُوَرَكم}؛ كما قال تعالى: {لقد خَلَقْنا الإنسان في أحسن تقويم}: فالإنسان أحسن المخلوقات صورةً، وأبهاها منظراً. {وإليه المصيرُ}؛ أي: المرجع يوم القيامةِ، فيجازيكم على إيمانكم وكفركم، ويسألكم عن النِّعم والنعيم الذي أولاكم؛ هل قمتُم بشكره أم لم تقوموا به ؟
(3) وقتی آفرینش انسان را که مورد امر و نهی قرار گرفته است بیان کرد،
آفرینش دیگر مخلوقات را نیز بیان کرد و فرمود: (
﴿خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ﴾) آسمانها و زمین و همۀ آنچه را که در آنهاست آفریده است، و آنها را بسیار خوب آفرینش بخشیده است. (
﴿بِٱلۡحَقِّ﴾) با حکمت و با هدف. (
﴿وَصَوَّرَكُمۡ فَأَحۡسَنَ صُوَرَكُمۡ﴾) و شما را شکل و صورت بخشیده است، و خوب شما را صورتگری کرده است،
همانطور که خداوند متعال میفرماید: ﴿لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِيٓ أَحۡسَنِ تَقۡوِيمٖ﴾ به راستی که انسان را در بهترین سیما و قوام آفریدیم. پس انسان از همۀ مخلوقات صورتی بهتر و منظرهای زیباتر دارد. (
﴿وَإِلَيۡهِ ٱلۡمَصِيرُ﴾) و در روز قیامت بازگشت به سوی خداست. آنگاه شما را بنا بر کفر و ایمانتان سزا و جزا خواهد داد، و از نعمتهایی که به شما ارزانی کرده است خواهد پرسید که آیا سپاس آن را به جای آوردهاید یا نه؟ سپس این را بیان کرد که آگاهی او فراگیر است
#
{4} ثم ذكر عموم علمه، فقال: {يعلم ما في السمواتِ والأرض}؛ أي: من السرائر والظواهر والغيب والشهادة، {ويعلمُ ما تُسِرُّون وما تُعْلِنونَ والله عليمٌ بذاتِ الصُّدور}؛ أي: بما فيها من الأسرار الطيِّبة والخبايا الخبيثة والنيَّات الصالحة والمقاصد الفاسدة؛ فإذا كان عليماً بذات الصُّدور؛ تعيَّن على العاقل البصير أن يحرص ويجتهد في حفظ باطِنِه من الأخلاق الرذيلة واتِّصافه بالأخلاق الجميلة.
(4) و فرمود: (
﴿يَعۡلَمُ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾) پنهان و پیدا را در آسمانها و زمین میداند. (
﴿وَيَعۡلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعۡلِنُونَۚ وَٱللَّهُ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ﴾) و آنچه را که پنهان میدارید و آنچه را که آشکار می سازید میداند، و خداوند به راز دلها آگاه است؛ یعنی به اسرار پاکی که در دلهاست، و نیتهای صالح و خوب و اهداف فاسد و بدی که در دلهاست آگاه است. پس وقتی که خداوند به راز دلها آگاه است، فرد عاقل و با بصیرت باید در حفظ درون خود از اخلاق زشت بکوشد، و تلاش کند درون خود را با اخلاق زیبا مزیّن نماید.
{أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ فَذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (5) ذَلِكَ بِأَنَّهُ كَانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالُوا أَبَشَرٌ يَهْدُونَنَا فَكَفَرُوا وَتَوَلَّوْا وَاسْتَغْنَى اللَّهُ وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٌ (6)}.
أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَبْلُ فَذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ آيا شما را خبر کساني که از اين پيش کافر شده بودند نرسيده است ? عقوبت عملشان را چشيدند و ايشان راست عذابي دردآور.
ذَلِكَ بِأَنَّهُ كَانَت تَّأْتِيهِمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالُوا أَبَشَرٌ يَهْدُونَنَا فَكَفَرُوا وَتَوَلَّوا وَّاسْتَغْنَى اللَّهُ وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٌ اين به کيفر آن بود که پيامبرانشان با دليلهاي روشن بر آنان مبعوث شدند و آنها گفتند : آيا آدميان ما را هدايت مي کنند ? پس انکار کردند ورويگردان گشتند و خدا بي نياز است ، که توانگر و در خور ستايش است.
#
{5} لما ذكر تعالى من أوصافه الكاملة العظيمة ما به يُعرف، ويُعبد، ويُبذل الجهدُ في مرضاته، وتُجتنبُ مساخِطُه؛ أخبر بما فعل بالأمم السابقين والقرون الماضين، الذين لم تَزَلْ أنباؤهم يتحدَّثُ بها المتأخرون، ويُخْبِرُ بها الصادقون، وأنَّهم حين جاءتهم رسلُهم بالحقِّ؛ كذَّبوهم، وعاندوهم فأذاقهم الله وَبالَ أمرِهم في الدُّنيا، وأخزاهم فيها. {ولهم عذابٌ أليمٌ}: في الدار الآخرة.
(5) وقتی خداوند برخی از اوصاف کامل و بزرگ خود را بیان کرد که با این صفتها شناخته میشود و پرستش میگردد، و موجب میشوند آدمی در راه جلب رضایت او کوشش نماید و از ناخشنودیهایش پرهیز کند، از آنچه امتهای گذشته کردهاند خبر داد؛ امتهایی که همواره ملّتهای پس از آنان داستانهایشان را بازگو مینمایند. آنها وقتی پیغمبرانشان به همراه حقّ نزدشان آمدند، پیامبران خود را تکذیب کردند و با آنها به مخالفت برخاستند. (
﴿فَذَاقُواْ وَبَالَ أَمۡرِهِمۡ﴾) پس آنها عقوبت کارشان را در دنیا چشیدند، و خداوند آنها را در همین دنیا خوار گرداند. (
﴿وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ﴾) و آنان در سرای آخرت عذاب دردناکی در پیش دارند.
#
{6} ولهذا ذكر السبب في هذه العقوبة، فقال: {ذلك}: النكال والوبال الذي أحللناه بهم {بأنَّه كانت تأتيهم رُسُلُهم بالبيناتِ}؛ أي: بالآيات الواضحات الدالَّة على الحقِّ والباطل، فاشمأزُّوا واستكبروا على رسلهم، وقالوا: {أبشرٌ يهدونَنا}؛ أي: ليس لهم فضلٌ علينا؛ ولأيِّ شيءٍ خصَّهم الله دوننا؟! كما قال في الآية الأخرى: {قالتْ لهم رسُلُهم إن نحنُ إلاَّ بشرٌ مثلُكم ولكنَّ الله يمنُّ على مَن يشاءُ من عبادِه}: فهم حجروا فضل الله ومنَّته على أنبيائه أن يكونوا رسلاً للخلق، واستكبروا عن الانقياد لهم، فابْتُلوا بعبادة الأشجار والأحجار ونحوها، {فكفروا} بالله، {وتولَّوا} عن طاعته، {واستغنى الله} عنهم؛ فلا يبالي بهم ولا يضرُّه ضلالهم شيئاً. {والله غنيٌّ حميدٌ}؛ أي: هو الغنيُّ الذي له الغنى التامُّ المطلقُ من جميع الوجوه، الحميد في أقواله وأفعاله وأوصافه.
(6) بنابراین سبب این عقوبت و عذاب را بیان کرد و فرمود: (
﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّهُۥ كَانَت تَّأۡتِيهِمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ﴾) این بدان خاطر بود که پیغمبرانشان آیات روشنی را برایشان آوردند که حق را از باطل جدا میساخت، اما آنان مشمئز شدند و بر پیامبرانشان تکبر ورزیدند،
پس گفتند: (
﴿أَبَشَرٞ يَهۡدُونَنَا﴾) آیا بشری ما را هدایت میکند؟ یعنی آنان هیچ فضلی بر ما ندارند، و چرا خداوند آنان را به این موضوع اختصاص داده است نه ما را؟
همانگونه که در آیهای دیگر میفرماید: ﴿قَالَتۡ لَهُمۡ رُسُلُهُمۡ إِن نَّحۡنُ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ يَمُنُّ عَلَىٰ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦ﴾ پیامبرانشان به آنان گفتند ما جز بشری همچون شما نیستیم، ولی خداوند بر هرکس از بندگانش که بخواهد منت مینهد. پس آنها نپذیرفتند که خداوند بر پیغمبرانش منت گذاشته و به آنها لطف نموده است و آنانرا برای هدایت مردم فرستاده است. بنابراین به پرستش درختان و سنگها و امثال آن گرفتار آمدند. (
﴿فَكَفَرُواْ وَتَوَلَّواْ﴾) پس آنها به خدا کفر ورزیدند و از اطاعت و فرمانبرداری او روی برگرداندند. (
﴿وَّٱسۡتَغۡنَى ٱللَّهُ﴾) و خداوند از آنها بینیاز است و به آنها توجه نمیکند، و گمراه شدن آنان کوچکترین زیانی به خداوند نمیرساند. (
﴿وَٱللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٞ﴾) و خداوند بینیاز ستوده است؛ بینیازی مطلق که از همۀ جهات بینیاز است، و در گفتهها و اوصاف خودش ستوده است.
{زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ (7)}
زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَن لَّن يُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ کافران پنداشتند که آنها را زنده نمي کنند بگو : آري ، به پروردگارم ، سوگند که شما را زنده مي کنند تا به کارهايي که کرده ايد آگاه سازند و اين بر خدا آسان است.
#
{7} يخبر تعالى عن عناد الكافرين وزعمهم الباطل وتكذيبهم بالبعث بغير علمٍ ولا هدىً ولا كتابٍ منيرٍ، فأمر أشرف خلقِهِ أن يُقْسِمَ بربِّه على بعثهم وجزائهم بأعمالهم الخبيثة وتكذيبهم بالحقِّ. {وذلك على الله يسيرٌ}: فإنَّه وإن كان عسيراً، بل متعذِّراً بالنسبة إلى الخلق؛ فإنَّ قُواهم كلهم لو اجتمعت على إحياء ميتٍ واحدٍ؛ ما قدروا على ذلك، وأمَّا الله تعالى، فإنَّه إذا أراد شيئاً؛ قال له: كنْ فيكون؛ قال تعالى: {ونُفِخَ في الصُّورِ فَصَعِقَ مَن في السموات ومن في الأرض إلاَّ مَن شاء الله ثم نُفِخَ فيه أخرى فإذا هم قيامٌ ينظُرونَ}.
(7) خداوند متعال از عناد کافران، و از پندار باطلشان، و از اینکه ناآگاهانه رستاخیز را تکذیب میکنند بدون اینکه دانش و هدایت و کتاب روشنگری داشته باشند، خبر میدهد. پس خداوند شریفترین انسان را فرمان داد تا به پروردگارش سوگند بخورد که آنها پس از مرگشان زنده خواهند شد، و در مقابل کارهای زشت و پلیدشان و به خاطر تکذیب حقّ مجازات خواهند شد. (
﴿وَذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ﴾) و این کار برای خدا آسان است، گرچه این کار برای انسان و مخلوق دشوار و غیرممکن است؛ و اگر همۀ مخلوقات نیرو و قدرتشان را جمع نمایند و بخواهند یک فرد مرده را زنده نمایند، نخواهند توانست. امّا خداوند متعال هرگاه بخواهد کاری را بکند،
به آن میگوید: باش و آن میشود.
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَنُفِخَ فِي ٱلصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُۖ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخۡرَىٰ فَإِذَا هُمۡ قِيَامٞ يَنظُرُونَ﴾ و در صور دمیده خواهد شد، پس هر کس که در آسمانها و زمین است بیهوش خواهد افتاد، به جز کسی که خدا بخواهد؛ سپس بار دیگر در صور دمیده میشود، ناگهان همه زنده میشوند
[و] ایستاده نگاه میکنند.
{فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (8)}
فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ پس به خدا و پيامبرش و اين نور که نازل کرده ايم ايمان بياوريد و خدا به کارهايي که مي کنيد آگاه است.
#
{8} لمَّا ذكر تعالى إنكارَ مَنْ أنكر البعث، وأنَّ ذلك منهم موجبٌ كفرَهم بالله وآياته؛ أمر بما يعصمُ من الهلكة والشقاء، وهو الإيمان به وبرسوله وبكتابه ، وسمَّاه الله نوراً؛ لأنَّ النور ضدُّ الظلمة؛ فما في الكتاب الذي أنزله الله من الأحكام والشرائع والأخبار أنوارٌ يُهتدى بها في ظُلمات الجهل المدلهمَّة، ويمشى بها في حِنْدِسِ الليل البهيم، وما سوى الاهتداء بكتاب الله؛ فهي علومٌ ضررها أكثر من نفعها، وشرُّها أكثر من خيرها، بل لا خير فيها ولا نفع؛ إلاَّ ما وافق ما جاءت به الرسل، والإيمانُ بالله ورسوله وكتابه يقتضي الجزم التامَّ واليقين الصادق بها والعمل بمقتضى ذاك التصديق من امتثال الأوامر واجتناب النواهي. {والله بما تعملونَ خبيرٌ}: فيجازيكم بأعمالكم الصالحة والسيِّئة.
(8) وقتی خداوند انکار زنده شدن پس از مرگِ منکران قیامت را بیان کرد، و فرمود که این امر باعث شده تا آنها به خدا و آیات او کافر شوند، به چیزی دستور داد که
[آدمی را] از هلاکت و بدبختی مصون میدارد، و آن عبارت است از ایمان به خدا و رسول و کتابش. و کتاب خود را نور نامید؛ چون نور و روشنایی ضد ظلمت و تاریکی است. پس احکام و اخبار و مقرّراتی که خداوند در کتاب خود نازل کرده است، انواری هستند که به وسیلۀ آن میتوان در ظلمتهای جهالت راه را روشن کرد، و در میان شب ظلمانی به وسیلۀ آن نورها پیش رفت. و کتابهای دیگر به غیر از کتاب خدا که بدانها تمسک جسته میشود علومی هستند که زیانشان بیشتر از سودشان است، و شرّ آنها بیشتر از خیرشان است. بلکه خیر و فایدهای در آنها نیست، مگر آنچه که با پیام پیامبران موافق و مطابق باشد. و ایمان آوردن به خدا و پیغمبر و کتابش، مقتضی تصدیق قطعی و عمل کردن به لوازم آن و اطاعت از اوامر الهی و پرهیز از نواهی است. (
﴿وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٞ﴾) و خداوند به آنچه میکنید آگاه است، پس شما را طبق اعمال بد و نیکتان مجازات خواهد کرد.
{يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (9) وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ خَالِدِينَ فِيهَا وَبِئْسَ الْمَصِيرُ (10)}
يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ روزي که همه شما را در محشر گرد آورد ، آن روز روز مغبوني است و هر که به خدا ايمان بياورد و کار شايسته کند ، گناهانش را مي ريزد و به بهشتهايي که در آن نهرها جاري است داخل کند آنجا جاودانه خواهند بود اين کاميابي بزرگي است.
وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُوْلَئِكَ أَصْحَابُالنَّارِ خَالِدِينَ فِيهَا وَبِئْسَ الْمَصِيرُ و آنان که کفر ورزيدند و آيات ما را تکذيب کردند اهل آتشند در آن ، جاودانه اند و جهنم بد سرانجامي است.
#
{9} يعني: اذكُروا يومَ الجمع الذي يجمع الله به الأوَّلين والآخرين، ويقفُهم موقفاً هائلا عظيماً، وينبِّئهم بما عملوا؛ فحينئذٍ يظهر الفرق والتغابن بين الخلائق، ويُرفع أقوامٌ إلى علِّيين في الغرف العاليات والمنازل المرتفعات المشتملة على جميع اللَّذَّات والشهوات، ويُخفض أقوامٌ إلى أسفل سافلين محلِّ الهمِّ والغمِّ والحزن والعذاب الشديد، وذلك نتيجة ما قدَّموه لأنفسهم وأسلفوه أيَّام حياتهم، ولهذا قال: {ذلك يومُ التغابنِ}؛ أي: يظهر فيه التغابن والتفاوت بين الخلائق، ويغبن المؤمنون الفاسقين، ويعرِفُ المجرمون أنَّهم على غير شيء، وأنَّهم هم الخاسرون. فكأنَّه قيل: بأيِّ شيءٍ يحصلُ الفلاحُ والشقاء والنعيم والعذاب؟ فذكر [تعالى] أسباب ذلك بقوله: {ومَن يؤمِن بالله}: إيماناً تامًّا شاملاً لجميع ما أمر الله بالإيمان به، {ويعملْ صالحاً}: من الفرائض والنوافل؛ من أداء حقوق الله وحقوق عباده، {يُدْخِلْه جناتٍ تجري من تحتها الأنهار}: فيها ما تشتهيه الأنفسُ، وتلذُّ الأعينُ، وتختارهُ الأرواح، وتحنُّ إليه القلوب، ويكون نهاية كلِّ مرغوب. {خالدين فيها أبداً ذلك الفوزُ العظيمُ}.
(9) روز گردهمایی را به یاد آورید که خداوند در آن روز گذشتگان و آیندگان را گرد میآورد و در محلی هولناک میایستاند و آنها را از آنچه کردهاند آگاه میسازد. در آن روز تفاوت میان مردم آشکار میشود؛ گروهی به
«اعلی علّیّین» و اتاقهای بلند و منازل مرتفع که همۀ شادیها را دربر دارند بالا برده میشوند، و گروهی به
«اسفل سافلین» و جای غم و اندوه و عذاب سخت سقوط میکنند. و این نتیجۀ کارهایی است که برای خود پیش فرستادهاند.
بنابراین فرمود: (
﴿ذَٰلِكَ يَوۡمُ ٱلتَّغَابُنِ﴾) یعنی در این روز، تفاوت میان مردم آشکار میشود؛ و مؤمنان سودمند و فاسقان زیانمند میشوند، و مجرمان میدانند که بر چیز درستی نبودهاند و اینان زیانکاراناند. پس انگار این سؤال پیش میآید که رستگاری، ناکامی، بدبختی، نعمت و عذاب به سبب چه چیزی فراهم میشود؟
بنابراین اسباب آن را بیان کرد و فرمود: (
﴿وَمَن يُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ﴾) و هرکس به خداوند ایمان بیاورد؛ ایمانی کامل که همۀ آنچه را خداوند بدان فرمان داده است فرا بگیرد. (
﴿وَيَعۡمَلۡ صَٰلِحٗا﴾) و کارهای شایسته کند؛
یعنی واجبات و نوافل را از قبیل: به جا آوردن حقوق خدا و حقوق بندگانش را به جای بیاورد. (
﴿وَيُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ﴾) او را به باغهای بهشتی داخل میگرداند که رودبارها از زیر کاخها و درختان آن روان است. در این باغهای بهشتی، هر آنچه دلها بخواهند، و چشمها از دیدن آن لذّت برند، و دلها شیفتۀ آن شوند، فراهم است. (
﴿خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ﴾) در آن جاودانهاند. این است رستگاری بزرگ.
#
{10} {والذين كفروا وكذَّبوا بآياتنا}؛ أي: كفروا بها من غير مستندٍ شرعيٍّ ولا عقليٍّ، بل جاءتهم الأدلَّة والبيِّنات، فكذَّبوا بها وعاندوا ما دلَّت عليه، {أولئك أصحابُ النار خالدين فيها وبئسَ المصيرُ}: لأنَّها جمعت كلَّ بؤسٍ وشدةٍ وشقاءٍ وعذابٍ.
(10) (
﴿وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَكَذَّبُواْ بَِٔايَٰتِنَآ﴾) و کسانی که بدون هیچ دلیل شرعی و عقلی کفر ورزیدند و آیات ما را تکذیب کردند، بلکه دلایل و معجزات نزد آنها آمد، امّا آن را تکذیب نمودند و با مدلول آن مخالفت ورزیدند. (
﴿أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ خَٰلِدِينَ فِيهَاۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِيرُ﴾) اینان دوزخیاند، و در آن جاودانهاند، و جهنّم بد جایگاهی است؛ چون هر بدبختی و مشقّت و عذابی در آن فراهم است.
{مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (11) وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ (12) اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (13)}.
مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ هيچ مصيبتي جز به فرمان خدا به کسي نمي رسد و هر که به خدا ايمان بياورد ، خدا قلبش را هدايت مي کند و خدا به هر چيزي داناست.
وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ خدا را اطاعت کنيد ، و پيامبر را اطاعت کنيد پس اگر شما اعراض کنيد ، بر فرستاده ما وظيفه اي جز رسانيدن پيام آشکار نيست.
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ خداي يکتاست که هيچ خدايي جز او نيست مؤمنان البته بر خداي يکتا توکل ، کنند.
#
{11} يقول تعالى: {ما أصاب من مصيبةٍ إلاَّ بإذنِ الله}: وهذا عامٌّ لجميع المصائب في النفس والمال والولد والأحباب ونحوهم؛ فجميع ما أصاب العباد بقضاء الله وقدره؛ قد سبق بذلك علمُ الله وجرى به قلمُه ونفذت به مشيئتُه واقتضتْه حكمتُه، ولكنَّ الشأن كل الشأن: هل يقومُ العبد بالوظيفة التي عليه في هذا المقام أم لا يقوم بها؟ فإنْ قام بها؛ فله الثواب الجزيل والأجر الجميل في الدُّنيا والآخرة؛ فإذا آمن أنها من عند الله، فرضي بذلك وسلَّم لأمره؛ هدى الله قلبه، فاطمأنَّ ولم ينزعجْ عند المصائب؛ كما يجري ممَّن لم يهدِ الله قلبه، بل يرزقه الله الثبات عند ورودِها والقيام بموجب الصبر، فيحصل له بذلك ثوابٌ عاجلٌ مع ما يدَّخر اللهُ له يوم الجزاء من الأجر العظيم ؛ كما قال تعالى: {إنَّما يُوَفَّى الصابرون أجرهم بغير حساب}.
وعُلِمَ من ذلك أنَّ من لم يؤمنْ بالله عند ورود المصائب؛ بأن لم يلحظْ قضاء الله وقدره بل وقف مع مجرَّد الأسباب؛ أنَّه يُخذل ويَكِلُه الله إلى نفسه، وإذا وُكِلَ العبد إلى نفسه؛ فالنفس ليس عندها إلاَّ الهلع والجزع الذي هو عقوبةٌ عاجلةٌ على العبد قبل عقوبة الآخرة على ما فرَّط في واجب الصبر، هذا ما يتعلَّق بقوله: {ومَن يؤمِنْ بالله يَهْدِ قلبَه} في مقام المصائب الخاصِّ، وأمَّا ما يتعلَّق بها من حيث العموم اللَّفظيُّ؛ فإنَّ الله أخبر أنَّ كلَّ مَنْ آمنَ؛ أي: الإيمان المأمور به، وهو الإيمان بالله وملائكته وكتبه ورسله واليوم الآخر والقدر خيره وشرِّه، وصدَّق إيمانه بما يقتضيه الإيمان من لوازمه وواجباته؛ أنَّ هذا السبب الذي قام به العبدُ أكبرُ سببٍ لهداية الله له في أقواله وأفعاله وجميع أحواله وفي علمه وعمله، وهذا أفضل جزاءٍ يعطيه الله لأهل الإيمان؛ كما قال تعالى مخبراً أنَّه يثبِّت
المؤمنين في الحياة الدنيا وفي الآخرة، وأصل الثبات ثباتُ القلب وصبرُه ويقينُه عند ورود كلِّ فتنة، فقال: {يُثبِّتُ الله الذين آمنوا بالقول الثابتِ في الحياة الدُّنيا وفي الآخرة}؛ فأهلُ الإيمان أهدى الناس قلوباً وأثبتُهم عند المزعجات والمقلقات، وذلك لما معهم من الإيمان.
(11) خداوند متعال میفرماید: (
﴿مَآ أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ﴾) هیچ مصیبت و بلایی جز به فرمان خدا نمیرسد. این شامل مصیبتهای وارده به جان و مال و فرزند و دوستان و امثال آن میشود. پس همۀ آنچه که به بنده برسد، به قضا و تقدیر الهی است، و از قبل چنین مقدر شده است، و خداوند آن را دانسته و قلمش بر آن رفته و مشیّت او نافذ شده است و حکمتش چنین چیزی را اقتضا کرده است. ولی آنچه مهم میباشد، این است که آیا بنده وظیفۀ خود را انجام میدهد یا نه؟ پس اگر وظیفۀ خود را به هنگام مصیبت انجام داد، در دنیا و آخرت مستحق پاداش فراوان است. پس اگر ایمان داشت که این مصیبت و بلا از جانب خداست و بدان راضی شد و تسلیم فرمان الهی گردید، خداوند دل او را هدایت مینماید، به گونهای که دلش آرام میگیرد و به هنگام مصیبتها پریشان نمیشود. همانگونه که کسی که خداوند دلش را هدایت نکرده باشد، به هنگام مصیبتها آشفته و پریشان میگردد. خداوند به کسی که دلش را هدایت نموده، به هنگام مصیبتها پایداری میدهد، به گونهای که به موجبات صبر عمل مینماید و از این طریق در دنیا پاداش مییابد، ضمن اینکه خداوند از این طریق برای او پاداش بزرگی در روز قیامت ذخیره میکند.
همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّمَا يُوَفَّى ٱلصَّٰبِرُونَ أَجۡرَهُم بِغَيۡرِ حِسَابٖ﴾ قطعاً خداوند به شکیبایان پاداششان را به تمام و کمال و بدون حساب میدهد. و از این معلوم میشود که هرکس به هنگام پیش آمدن مصیبتها به خداوند باور نداشته باشد -به این صورت که تقدیر و قضای الهی را در نظر نیاورد بلکه فقط اسباب را در نظر بگیرد- چنین کسی خوار میشود و خداوند او را به خودش میسپارد. و هرگاه بنده به خودش سپرده شود، جز داد و فریاد کاری از دست او برنمیآید، و این سزای بنده در همین دنیا ـ قبل از عذاب آخرت ـ است، و این سزا به خاطر کوتاهی او در صبر و شکیبایی ورزیدن است. (
﴿وَمَن يُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ يَهۡدِ قَلۡبَهُۥ﴾) و هرکس به خدا ایمان بیاورد، خداوند دلش را هدایت میکند. این مطالبی بود که پیرامون این آیه به هنگام نزول مصیبت بیان شد. امّا آنچه از نظر عموم لفظ به این آیه مربوط میشود، این است که خداوند خبر داده است هرکس که به خدا و فرشتگان و کتابهای آسمانی و پیامبران و روز قیامت و قضای خیر و شرّ خدا ایمان آوَرَد و صداقت ایمان خود را با انجام مقتضیات و واجبات ایمان ثابت نماید، این بزرگترین سبب برای هدایت بنده در گفتار و کردار و همۀ حالاتش و در علم و عملش میباشد. و این بهترین پاداشی است که خداوند به مؤمنان میبخشد، همانطور که خداوند متعال میفرماید او مؤمنان را در زندگانی دنیا و آخرت ثابت قدم میگرداند، و اصل ثبات و پایداری، ثبات قلب و شکیبایی بر آن و یقین نمودن آن به هنگام دچار شدن به فتنه و آزمایش است.
بنابراین خداوند متعال فرموده است: ﴿يُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ﴾ خداوند مؤمنان را در زندگانی دنیا و آخرت ثابت قدم میگرداند. پس مؤمنان به خاطر ایمانی که دارند، دلهایشان از همۀ مردم هدایت یافتهتر است، و به هنگام سختیها و پریشانیها از همۀ مردم استوارتر و پایدارتر است.
#
{12} وقوله: {وأطيعوا الله وأطيعوا الرسولَ}؛ أي: في امتثال أمرهما واجتناب نهيهما؛ فإنَّ طاعة الله وطاعة رسولِهِ مدارُ السعادة وعنوانُ الفلاح، {فإن تولَّيْتُم}؛ أي: عن طاعة الله وطاعة رسوله، {فإنَّما على رسولنا البلاغُ المبينُ}؛ أي: يبلِّغُكم ما أرسل به إليكم بلاغاً بيِّناً واضحاً، فتقوم عليكم به الحجَّة، وليس بيده من هدايتكم ولا من حسابكم شيءٌ ، وإنَّما يحاسبكم على القيام بطاعة الله وطاعة رسوله أو عدم ذلك، عالمُ الغيب والشهادة.
(12) (
﴿وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ﴾) و با اطاعت از فرامین خدا و پیامبر و پرهیز از آنچه از آن نهی کردهاند، از خدا و پیغمبر اطاعت کنید؛ چون اطاعت از خدا و پیامبر مدار سعادت و نشان رستگاری است. (
﴿فَإِن تَوَلَّيۡتُمۡ﴾) پس اگر از اطاعت خدا و پیامبر رویگردان شدید، (
﴿فَإِنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِينُ﴾) بدانید که بر عهدۀ رسول ما تنها پیام رساندن آشکار است؛ یعنی پیامی را که با آن به سوی شما فرستاده شده است، به صورت واضح و روشن به شما میرساند و حجّت بر شما اقامه میگردد. هدایت و راهیاب شدن شما وظیفۀ او نیست، و هیچ چیزی از حساب شما بر عهدۀ او نمیباشد. بلکه این کار بر عهدۀ خداوندی است که دانای پیدا و پنهان میباشد.
#
{13} {الله} الذي {لا إله إلاَّ هو}؛ أي: هو المستحق للعبادة والألوهيَّة؛ فكل معبودٍ سواه فباطلٌ. {وعلى الله فليتوكَّل المؤمنون}؛ أي: فليعتمدوا عليه في كلِّ أمرٍ نابهم وفيما يريدون القيام به؛ فإنَّه لا يتيسَّر أمرٌ من الأمور إلاَّ بالله ولا سبيل إلى ذلك إلاَّ بالاعتماد على الله، ولا يتمُّ الاعتماد على الله حتى يُحْسِنَ العبدُ ظنَّه بربِّه ويثق به في كفايته الأمر الذي يعتمد عليه به، وبحسب إيمان العبد يكون توكُّله قوةً وضعفاً.
(13) (
﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ﴾) جز خداوند معبود به حقی نیست، و تنها او سزاوار پرستش و الوهیّت میباشد، و هر معبودی غیر از او باطل است. (
﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ﴾) پس مؤمنان باید بر خدا توکل کنند و بس؛ یعنی در هر چیزی که به آنها میرسد و در هر کاری که میخواهند انجام دهند، باید فقط بر خداوند توکل کنند. چون هیچ کاری جز به توفیق خدا آسان نمیگردد. و این، راهی جز توکل کردن بر خدا ندارد. و توکل نمودن بر خداوند کامل نمیگردد مگر اینکه بنده گمان خود را نسبت به پروردگارش نیک بگرداند، و به یقین بداند خداوندی که بنده بر او توکل مینماید او را کفایت میکند. و قوت و ضعف توکل بنده، برحسب ایمانش است. پس هر اندازه ایمان قوی باشد، توکل نیز محکم و قوی خواهد بود.
{يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (14) إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ (15)}
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ اي کساني که ايمان آورده ايد ، بعضي از زنان و فرزندانتان دشمن شما هستند از آنها حذر کنيد و اگر عفو کنيد و چشم بپوشيد و گناهشان پوشيده داريد ، خدا آمرزنده و مهربان است.
إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ جز اين نيست که اموال و اولاد شما آزمايشي هستند و حال آنکه مزد فراوان نزد خداست.
#
{14 ـ 15} هذا تحذيرٌ من الله للمؤمنين عن الاغترار بالأزواج والأولاد؛ فإنَّ بعضهم عدوٌّ لكم، والعدوُّ هو الذي يريد لك الشرَّ، فوظيفتُك الحذرُ ممَّن هذه صفته ، والنفس مجبولة على محبّة الأزواج والأولاد، فنصح تعالى عباده أن توجب لهم هذه المحبة الانقياد لمطالب الأزواج والأولاد، التي فيها محذورٌ شرعيٌّ ، ورغَّبهم في امتثال أوامره وتقديم مرضاته بما عنده من الأجر العظيم، المشتمل على المطالب العالية والمحابِّ الغالية، وأن يؤثِروا الآخرة على الدُّنيا الفانية المنقضية. ولما كان النهيُ عن طاعة الأزواج والأولاد فيما هو ضررٌ على العبد والتحذير من ذلك قد يوهِمُ الغِلْظَةَ عليهم وعقابهم؛ أمَرَ تعالى بالحذر منهم والصفح عنهم والعفو؛ فإنَّ في ذلك من المصالح ما لا يمكن حصرُه، فقال: {وإن تَعْفوا وتَصْفَحوا وتَغْفِروا فإنَّ الله غفورٌ رحيمٌ}؛ لأنَّ الجزاء من جنس العمل؛ فمن عفا؛ عفا الله عنه، ومن صَفَحَ؛ صفح [اللَّه] عنه، ومن عامَلَ الله [تعالى] فيما يحبُّ، وعامل عباده بما يحبُّون وينفعهم؛ نال محبَّة الله ومحبَّة عباده واستوسق له أمره.
(14 - 15) در اینجا خداوند مؤمنان را برحذر میدارد که مبادا فریب همسران و فرزندان را بخورند، چون بعضی از همسران و فرزندان دشمن آدمی هستند. و دشمن کسی است که شرّ و بدی را برای تو میخواهد. بنابراین کسی که چنین است، از او برحذر باش. سرشت انسان چنین است که همسران و فرزندان را دوست میدارد، پس خداوند بندگانش را نصیحت مینماید که مبادا این مصیبت باعث شود بنده از خواستههای نامشروع زنان و فرزندان پیروی نماید، و خداوند بندگانش را تشویق نموده تا از فرامین او اطاعت کنند و خشنودی وی را
[بر هر چیزی] مقدّم بدارند، آنگاه به آنان پاداش بزرگ خواهد داد. این پاداش بزرگ مشتمل بر مطالب عالی و دوستداشتنیهای گرانبهاست، و آنها را تشویق نموده که آخرت را بر دنیای فانی و پایانیافتنی ترجیح دهند. و از آنجا که احتمالاً نهی از اطاعت از همسران و فرزندان در آنچه که به زیان بنده است، باعث شکنجه دادن آنها شود، خداوند فرمان داد تا از آنها چشمپوشی شود و مورد عفو و گذشت قرار بگیرند، چون عفو و گذشت فواید و مصلحتهای بیشماری دارد.
بنابراین خداوند متعال فرمود: (
﴿وَإِن تَعۡفُواْ وَتَصۡفَحُواْ وَتَغۡفِرُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٌ﴾) و اگر عفو کنید و ببخشید، بدانید که خداوند آمرزگار مهربان است. پس هرکس عفو کند، خداوند او را عفو مینماید؛ و هرکس درگذرد، خداوند از او میگذرد؛ چون جزا از نوع عمل است. و هرکس با خداوند رفتاری نماید که خداوند آن را دوست میدارد، و با بندگان طوری رفتار کند که آن را دوست میدارند و به سود آنهاست، محبّت خداوندی را به دست میآورد، و بندگان نیز او را دوست میدارند، و کارش درست و استوار میگردد.
{فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنْفِقُوا خَيْرًا لِأَنْفُسِكُمْ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (16) إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ (17) عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (18)}.
فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنفِقُوا خَيْرًا لِّأَنفُسِكُمْ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ تا توانيد از خدا بترسيد و گوش فرا داريد و اطاعت کنيد و به سود خود از، مالتان انفاق کنيد و آنان که از حرص نفس خويش در امان مانده اند رستگارند.
إِن تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ اگر به خدا قرض الحسنه دهيد برايتان دو برابرش خواهد کرد و شما را مي آمرزد که او شکر پذيرنده و بردبار است.
عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ داناي نهان و آشکار است ، پيروزمند و حکيم است.
#
{16} يأمر تعالى بتقواه التي هي امتثالُ أوامره واجتنابُ نواهيه، وقيَّد ذلك بالاستطاعة والقدرة. فهذه الآية تدلُّ على أنَّ كلَّ واجبٍ عجز عنه العبد يسقُطُ عنه، وأنَّه إذا قدر على بعض المأمور وعجز عن بعضه؛ فإنَّه يأتي بما يقدر عليه ويسقُطُ عنه ما يعجزُ عنه؛ كما قال النبيُّ - صلى الله عليه وسلم -: «إذا أمرتُكم بأمرٍ؛ فأتوا منه ما استطعتُم ». ويدخل تحت هذه القاعدة الشرعيَّة من الفروع ما لا يدخُل تحت الحصر. وقوله: {واسمعوا}؛ أي: اسمعوا ما يعِظُكم الله به وما يَشْرَعُه لكم من الأحكام واعلموا ذلك وانقادوا له، {وأطيعوا}: الله ورسولَه في جميع أموركم، {وأنفِقوا}: من النفقات [الشرعية] الواجبة والمستحبَّة؛ يَكُنْ ذلك الفعل منكم خيراً لكم في الدُّنيا والآخرة؛ فإنَّ الخير كلَّه في امتثال أوامر الله [تعالى] وقَبول نصائحه والانقياد لشرعه، والشرَّ كلَّه في مخالفة ذلك، ولكن ثَمَّ آفةٌ تمنعُ كثيراً من الناس من النفقة المأمور بها، وهو الشحُّ المجبولة عليه أكثر النفوس؛ فإنَّها تشحُّ بالمال وتحبُّ وجوده وتكره خروجه من اليد غاية الكراهة، فمن وقاه اللَّهُ [تعالى] {شُحَّ نفسِه}: بأن سمحت نفسه بالإنفاق النافع لها، {فأولئك هم المفلحونَ}: لأنَّهم أدركوا المطلوب ونجوا من المرهوب، بل لعلَّ ذلك شاملٌّ لكلِّ ما أمر به العبدُ ونهي عنه؛ فإنَّه إن كانت نفسُه شحيحةً لا تنقاد لما أمرت به ولا تخرِج ما قِبَلَها؛ لم يفلح، بل خسر الدنيا والآخرة، وإن كانت نفسه نفساً سمحة مطمئنةً منشرحةً لشرع الله طالبةً لمرضاته ؛ فإنَّها ليس بينها وبين فعل ما كلِّفت به إلاَّ العلم به ووصول معرفته إليها والبصيرة بأنَّه مُرضٍ لله [تعالى]، وبذلك تفلح وتنجح وتفوز كلَّ الفوز.
(16) خداوند به تقوا و پرهیزگاری فرمان میدهد. تقوا؛ یعنی اطاعت از اوامر و پرهیز از نواهی. و خداوند پرهیزگاری را مقیّد به توانایی نموده است. پس این آیه دلالت مینماید هر واجبی که بنده توانایی انجام دادن آن را نداشته باشد، از او ساقط میگردد؛ و اگر توانایی برخی از کارها را داشت و در انجام برخی دیگر از کارها ناتوان بود، به همان اندازهای که میتواند آن را انجام دهد، و هر چیزی را که توانایی انجام دادنش را نداشته باشد از ذمۀ او ساقط میشود.
همانطور که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «هرگاه شما را به کاری دستور دادم، به هر اندازه که میتوانید آن را انجام دهید.» و فروع بیشماری تحت این قاعدۀ شرعی داخل میشوند. (
﴿وَٱسۡمَعُواْ﴾) و اندرزهایی را که خدا به شما میگوید و احکامی را که برایتان مقرّر میدارد بشنوید، و آن را یاد بگیرید، و از آن اطاعت کنید. (
﴿وَأَطِيعُواْ﴾) و از خدا و پیغمبرش در همۀ کارهایتان اطاعت کنید، (
﴿وَأَنفِقُواْ خَيۡرٗا لِّأَنفُسِكُمۡ﴾) و نفقات واجب و مستحب را بپردازید. این کار در دنیا و آخرت به نفع شما خواهد بود، و هر خیر و خوبی در اطاعت از فرمانهای خداوند و پذیرفتن اندرزهای الهی و تسلیم شدن در برابر شریعت اوست. و شرّ و بدی همه در مخالفت با فرامین و شریعت خداوند است. امّا آفتی که بسیاری از مردم را از انفاق ـکه بدان امر شدهاندـ بازمیدارد، بخل و آزمندی است که بیشتر مردم بدان خو گرفتهاند؛ چون نفس انسان به مال بخل میورزد و آن را دوست میدارد و از دست رفتن مال را ناپسند میداند. (
﴿وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ﴾) و هر کس که از آزمندی و بخل نفس خودش مصون بماند، به این صورت که نفس وی انفاق را برای او زیبا جلوه بدهد، (
﴿فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ﴾) پس اینانند که رستگارند. چون آنها به مطلوب دست یافتهاند، و از امر ناگوار نجات پیدا کردهاند. این شامل همۀ چیزهایی است که بنده بدان امر شده یا از آن نهی گردیده است. پس اگر نفس او بخیل باشد، از آنچه بدان امر شده اطاعت نخواهد کرد، و نفقاتی را که به آن امر شده پرداخت نخواهد کرد. چنین فردی رستگار نمیشود، بلکه دنیا و آخرت را از دست میدهد. و اگر نفس او بخیل نباشد، بلکه نفسی آرام و پذیرای شریعت الهی و طالب خشنودیهای او باشد، چنین کسی به محض اینکه پی ببرد و بداند که به این کار موظف شده است، بلافاصله آن را انجام میدهد و این گونه رستگار و موفق میشود.
#
{17} ثم رغَّب تعالى في النفقة، فقال: {إن تقرِضوا الله قرضاً حسناً}: وهو كلُّ نفقة كانت من الحلال إذا قَصَدَ بها العبدُ وجه الله تعالى ووضعها موضعها، {يضاعِفْه لكم}: النفقة بعشر أمثالها إلى سبعمائة ضعفٍ إلى أضعافٍ كثيرة، {و} مع المضاعفة أيضاً {يَغْفِرْ} اللهُ {لكم}: بسبب الإنفاق والصدقة ذنوبَكم؛ فإنَّ الذُّنوبَ يكفرها [اللَّهُ] بالصدقات والحسنات؛ {إنَّ الحسنات يُذْهِبْنَ السيئات}. {والله شكورٌ حليمٌ}: لا يعاجِلُ من عصاه، بل يُمْهِلُه ولا يُهْمِلُه، {ولو يؤاخِذُ اللهُ الناس بما كَسَبوا ما ترك على ظهرها من دابَّةٍ ولكن يؤخِّرُهم إلى أجلٍ مسمًّى}، والله تعالى شكورٌ، يقبلُ من عباده اليسير من العمل، ويجازيهم عليه الكثير من الأجر، ويشكر تعالى لمن تحمَّل من أجله المشاقَّ والأثقال وأنواع التَّكاليف الثقال، ومن ترك شيئاً لله؛ عوَّضه الله خيراً منه.
(17) سپس خداوند متعال به انفاق کردن تشویق نمود و فرمود: (
﴿إِن تُقۡرِضُواْ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗا﴾) اگر به خداوند قرضالحسنه بدهید، ـ و آن هر چیزی است که در راه حلال خرج شود ـ اگر هدف بنده از آن جلب رضایت خدا باشد و آن را در جای مناسب انفاق کند، (
﴿يُضَٰعِفۡهُ لَكُمۡ﴾) خداوند آن نفقه را برای شما ده برابر تا هفتصد برابر و حتی چندین برابر میسازد. (
﴿وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ﴾) و اضافه بر اینکه آن را چندین برابر میسازد، گناهانتان را نیز میآمرزد؛ چون صدقات و کارهای نیک گناهان را میزدایند.
﴿إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ يُذۡهِبۡنَ ٱلسَّئَِّاتِ﴾ بیگمان نیکیها بدیها را از بین میبرند. (
﴿وَٱللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ﴾) و خداوند سپاسگزار و بردبار است. و هرکس نافرمانی وی را بکند، او را بلافاصله عذاب نمیدهد بلکه مهلتش میدهد، ولی او را فراموش نمیکند.
﴿ وَلَوۡ يُؤَاخِذُ ٱللَّهُ ٱلنَّاسَ بِمَا كَسَبُواْ مَا تَرَكَ عَلَىٰ ظَهۡرِهَا مِن دَآبَّةٖ وَلَٰكِن يُؤَخِّرُهُمۡ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى﴾ و اگر خداوند مردم را به خاطر کارهایی که کردهاند مؤاخذه مینمود، روی زمین هیچ جنبندهای را نمیگذاشت، ولی آنها را تا مدّت زمان معینی به تأخیر میاندازد. (
﴿وَٱللَّهُ شَكُورٌ﴾) و خداوند سپاسگزار است، و عمل ناچیز و اندک را از بندهاش میپذیرد و به پاداش آن به وی مزد فراوانی میدهد. و خداوند از کسی که به خاطر او دشواریها و مشقّتها و انواع تکلیفهای سنگین را تحمل نماید، تقدیر و تشکر میکند؛ و هرکس به خاطر خدا چیزی را رها نماید، خداوند بهتر از آن را به او میدهد.
#
{18} {عالمُ الغيبِ والشهادةِ}؛ أي: ما غاب من العباد من الجنود التي لا يعلمها إلاَّ هو وما يشاهدونه من المخلوقات. {العزيزُ}: الذي لا يغالَب ولا يمانَع، الذي قهر جميع الأشياء. {الحكيمُ}: في خلقه وأمره، الذي يضع الأشياء مواضعها.
(18) (
﴿عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ﴾) او دانای پنهان است؛ یعنی لشکریانی را که کسی جز او نمیداند و از نگاه بندگان پنهان هستند میداند، و مخلوقاتی که بندگان آنها را مشاهده میکنند، میداند. (
﴿ٱلۡعَزِيزُ﴾) توانمند است و شکست نمیخورد و بازداشته نمیشود. خداوند بر همه چیره است. (
﴿ٱلۡحَكِيمُ﴾) و در خلق و امر خودش با حکمت است، و هر چیزی را در جای خودش قرار میدهد.
* * *