مکي و 8 آيه است.
بسم الله الرحمن الرحيم
{أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ (1) وَوَضَعْنَا عَنْكَ وِزْرَكَ (2) الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ (3) وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ (4) فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا (5) إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا (6) فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ (7) وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ (8)}.
أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ آيا سينه ات را برايت نگشوديم ?
وَوَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ و، بار گرانت را از پشتت بر نداشتيم ?
الَّذِي أَنقَضَ ظَهْرَكَ باري که بر پشت تو سنگيني مي کرد ?
وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ آيا تو را بلند آوازه نساختيم ?
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا پس ، از پي دشواري آساني است
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا هر آينه از پي دشواري آساني است
فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ چون از کار فارغ شوي ، به عبادت کوش
وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ و به پروردگارت مشتاق شو.
#
{1 ـ 4} يقول تعالى ممتنًّا على رسوله: {ألم نشرحْ لك صدرَك}؛ أي: نوسِّعْه لشرائع الدِّين والدَّعوة إلى الله والاتِّصاف بمكارم الأخلاق والإقبال على الآخرة وتسهيل الخيرات، فلم يكن ضيِّقاً حرجاً لا يكاد ينقاد لخيرٍ ولا تكاد تجده منبسطاً، {ووضعْنا عنك وِزْرَك}؛ أي: ذنبك، {الذي أنقَضَ}؛ أي: أثقل {ظهركَ}؛ كما قال تعالى: {ليغفرَ لك اللهُ ما تقدَّم من ذنبِكَ وما تأخَّر}، {ورفَعْنا لكَ ذِكْرَك}؛ أي: أعليْنا قدرَك، وجعلنا لك الثَّناء الحسن العالي، الذي لم يصلْ إليه أحدٌ من الخلق؛ فلا يُذْكَرُ الله؛ إلاَّ ذُكِر معه رسوله - صلى الله عليه وسلم -؛ كما في الدُّخول في الإسلام، وفي الأذان، والإقامة، والخطب ... وغير ذلك من الأمور التي أعلى الله بها ذِكر رسوله محمدٍ - صلى الله عليه وسلم -، وله في قلوب أمَّته من المحبَّة والإجلال والتَّعظيم ما ليس لأحدٍ غيره بعد الله تعالى؛ فجزاه الله عن أمَّته أفضل ما جزى نبيًّا عن أمَّته.
(1 - 4) خداوند متعال بر پیامبرش منت میگذارد و میفرماید: (
﴿أَلَمۡ نَشۡرَحۡ لَكَ صَدۡرَكَ﴾) آیا دل و سینۀ تو را، برای مقررات دینی و دعوت به سوی خدا و متصف شدن به فضایل اخلاقی و روی آوردن به آخرت و خوبیها نگشودیم؟! پس دل تو تنگ بود، به گونهای که پذیرای هیچ خیر و خوبی نبود، اما اکنون آن را گشوده مییابی. (
﴿وَوَضَعۡنَا عَنكَ وِزۡرَكَ﴾) و آیا گناهت را از دوش تو برنگرفتیم؟ در حالی که بر پشت تو سنگینی میکرد؛
همانطور که خداوند متعال میفرماید: ﴿لِّيَغۡفِرَ لَكَ ٱللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنۢبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ﴾ تا خداوند گناهان گذشته و آیندهات را بیامرزد. (
﴿وَرَفَعۡنَا لَكَ ذِكۡرَكَ﴾) و مقام و جایگاه تو را بلند گرداندیم، و نام نیکی از تو برجای گذاردیم که هیچ کسی از جهانیان به آن نرسیده است. پس هرگاه خداوند ذکر شود، پیامبر صلی الله علیه وسلم هم همراه با او یاد میگردد. همچنان که در داخل شدن به اسلام و در اذان و اقامه و خطبهها و امور دیگری که خداوند یاد پیامبرش را در آنها بلند گردانده است. و او چنان در دل امتش محبت دارد و مورد تعظیم و بزرگداشت است که هیچ کسی بعد از خداوند چنین نیست. خداوند بهترین پاداش را در برابر امت به او بدهد.
#
{5 ـ 6} وقوله: {فإنَّ مع العُسْرِ يُسْراً. إنَّ مع العُسْرِ يُسْراً}: بشارةٌ عظيمةٌ أنَّه كلَّما وُجِدَ عسرٌ وصعوبةٌ؛ فإنَّ اليسر يقارنه ويصاحبه، حتى لو دخل العسر جحر ضبٍّ؛ لدخل عليه اليسر فأخرجه؛ كما قال تعالى: {سيجعل اللهُ بعدَ عُسْرٍ يُسْراً}، وكما قال النبيُّ - صلى الله عليه وسلم -: «وإنَّ الفرج مع الكرب، وإنَّ مع العسر يسراً ».
وتعريف العسر في الآيتين يدلُّ على أنَّه واحدٌ، وتنكير اليسرِ يدلُّ على تكراره؛ فلن يغلب عسرٌ يسرين.
وفي تعريفه بالألف واللاَّم الدالِّ على الاستغراق والعموم يدل على أنَّ كلَّ عسرٍ وإنْ بلغ من الصعوبة ما بلغ؛ فإنَّه في آخره التيسير ملازمٌ له.
(5 - 6) (
﴿فَإِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ يُسۡرًا إِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ يُسۡرٗا﴾) این مژدۀ بزرگی است که هرگاه سختی و دشواری در میان آید، آسانی همراه آن خواهد بود؛ حتی اگر سختی و دشواری در سوراخ سوسماری برود، آسانی بر آن وارد میشود و آن را بیرون میآورد.
همانطور که خداوند متعال میفرماید: ﴿سَيَجۡعَلُ ٱللَّهُ بَعۡدَ عُسۡرٖ يُسۡرٗا﴾ خداوند بعد از سختی، آسانی خواهد آورد.
و همانطور که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «فرج به همراه سختی و اندوه است، و آسانی با سختی همراه است.» و معرفه آمدن کلمۀ
«عسر» در هر دو آیه بر این دلالت میکند که سختی و دشواری یکی است، و نکره بودن کلمۀ
«یسر» نشانگر آن است که آسانی تکرار خواهد شد. پس یک دشواری بر دو آسانی غالب نخواهد شد. و معرفه بودن کلمۀ
«العسر» که الف و لام آن بر استغراق و عموم میباشد، دال بر این است که سختی و دشواری هرچند شدت یابد، در آخر آسان خواهد شد و آسانی با آن همراه خواهد بود.
#
{7 ـ 8} ثم أمر [اللَّهُ] رسوله أصلاً والمؤمنين تبعاً بشكره والقيام بواجب نعمه، فقال: {فإذا فرَغْتَ فانصَبْ}؛ أي: إذا تفرَّغْتَ من أشغالِك، ولم يبقَ في قلبكَ ما يعوقه؛ فاجتهدْ في العبادة والدُّعاء، {وإلى ربِّك}: وحده {فارغَبْ}؛ أي: أعظم الرغبة في إجابة دعائك وقبول دعواتك ، ولا تكنْ ممَّن إذا فرغوا ؛ لعبوا وأعرضوا عن ربِّهم وعن ذِكْرِه، فتكون من الخاسرين.
وقد قيل: إنَّ معنى هذا: فإذا فرغتَ من الصَّلاة وأكملتها؛ فانصب في الدُّعاء، وإلى ربِّك فارغبْ في سؤال مطالبك.
واستدلَّ من قال هذا القول على مشروعيَّة الدُّعاء والذِّكر عقب الصلوات المكتوبات. والله أعلم [وبذالك].
(7 - 8) سپس پیامبرش را به صورت مخاطب اصلی و مؤمنان را به تبع او دستور داد تا خدا را سپاس گزارند، و وظیفۀ خود را در برابر نعمت او انجام دهند،
و فرمود: (
﴿فَإِذَا فَرَغۡتَ فَٱنصَبۡ﴾) وقتی از کارهایت فراغت یافتی، و در دل تو چیزی که آن را دچار مشکل نماید باقی نماند، در دعا و عبادت بکوش. (
﴿وَإِلَىٰ رَبِّكَ فَٱرۡغَب﴾) و برای اجابت دعای خود فقط به پروردگارت روی بیاور، و از کسانی مباش که وقتی کار و بارشان تمام میشود به بازی و سرگرمی مشغول میشوند، و از پروردگار خود و از ذکر او اعراض میکنند. و اگر چنین کنی آنگاه از زیانکاران خواهی بود.
و گفته شده معنی آیه چنین است: هرگاه از نماز فارغ شدی و آن را کامل نمودی، در دعا بکوش، و در خواستن نیازهایت به او روی بیاور. و کسی که چنین گفته، بر مشروعیت دعا و ذکر بعد از نمازهای فرض استدلال کرده است. والله اعلم.
* * *