:
تفسير سوره ي تحريم
تفسير سوره ي تحريم
مدني و 12 آيه است.
بسم الله الرحمن الرحيم
: 1 - 5 #
{يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (1) قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (2) وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ (3) إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ (4) عَسَى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِنْكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا (5)}.
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ اي پيامبر ، چرا چيزي را که خدا بر تو، حلال کرده است ، به خاطر خشنود ساختن زنانت بر خود حرام مي کني ? و خدا آمرزنده و مهربان است. قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ خدا براي شما گشودن سوگندهايتان را مقرر داشته است خداست ياور شما ،و اوست دانا و حکيم. وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ آنگاه که پيامبر با يکي از زنان خود رازي در ميان نهاد ، چون آن زن آن ، راز با ديگري باز گفت ، خدا پيامبر را از آن آگاه ساخت و او پاره اي ازآن راز را بر آن زن آشکار کرد و از افشاي پاره اي ديگر سر باز زد زن گفت : چه کسي تو را از اين ماجرا آگاه کرده است ? گفت : آن خداي داناي آگاه به من خبر داده است. إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ اگر شما دو زن توبه کنيد بهتر است ، زيرا دلهايتان از حق بازگشته است و اگر براي آزارش همدست شويد ، خدا ياور اوست و نيز جبرئيل و مؤمنان شايسته و فرشتگان از آن پس ياور او خواهند بود. عَسَى رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِّنكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا شايد اگر شما را طلاق گويد پروردگارش به جاي شما زناني بهتر از شمايش ، بدهد زناني مسلمان ، مؤمن ، فرمانبردار ، توبه کننده ، اهل عبادت و روزه گرفتن ، خواه شوهر کرده ، خواه باکره.
#
{1} هذا عتابٌ من الله لنبيِّه محمدٍ - صلى الله عليه وسلم - حين حرَّم على نفسه سُرِّيَّته مارية أو شُرْبَ العسل مراعاةً لخاطر بعض زوجاته في قصَّةٍ معروفة ، فأنزل الله [تعالى] هذه الآيات. {يا أيُّها النبيُّ}؛ أي: يا أيُّها الذي أنعم الله عليه بالنبوَّة والرسالة والوحي ، {لم تحرِّمُ ما أحلَّ الله لك}: من الطيِّبات التي أنعم الله بها عليك وعلى أمَّتك، {تبتغي}: بذلك التحريم {مرضاةَ أزواجِك واللهُ غفورٌ رحيمٌ}: هذا تصريحٌ بأنَّ الله قد غفر لرسوله ورفع عنه اللومَ ورحِمَه.
(1) در اینجا خداوند پیامبرش محمّد  صلی الله علیه وسلم را مورد سرزنش قرار می‌دهد که ازدواج با کنیزش «ماریه» و یا خوردن عسل را به خاطر به دست آوردن خشنودی برخی از همسرانش بر خود حرام کرد که داستان معروفی دارد. سپس خداوند این آیات را نازل فرمود: (﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيّ﴾) ای کسی که خداوند با دادن نبوت و رسالت و وحی بر تو منت گذارده است! (﴿لِمَ تُحَرِّمُ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَكَ﴾) چرا چیزهای پاکیزه‌ای را که خداوند به تو و امّت تو ارزانی نموده است، بر خود حرام می‌داری. (﴿تَبۡتَغِي مَرۡضَاتَ أَزۡوَٰجِكَۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ﴾) تو با این حرام کردن، می‌خواهی خشنودی همسرانت را به دست بیاوری، و خداوند آمرزگار مهربان است. در اینجا به صراحت بیان شده که خداوند پیامبرش را بخشیده، و ملامت خود را از او رفع نموده، و بر او رحم کرده است، و تحریمی که او بر خود وا داشت سببی برای مقرّر شدن حکمی کلی برای همۀ امّت گردید. پس خداوند متعال ـ در راستای اثبات این حکم ـ فرمود:
#
{2} وصار ذلك التحريمُ الصادرُ منه سبباً لشرع حكم عامٍّ لجميع الأمَّة، فقال تعالى: {قد فَرَضَ الله لكم تَحِلَّةَ أيمانِكم}: وهذا عامٌّ في جميع أيمان المؤمنين ؛ أي: قد شرع لكم وقدَّر ما به تَنْحَلُّ أيمانُكم قبل الحِنْثِ وما به تتكفَّر بعد الحنث، وذلك كما في قوله تعالى: {يا أيُّها الذين آمنوا لا تُحَرِّمُوا طيباتِ ما أحلَّ الله لكم ولا تَعْتَدَوا إنَّ الله لا يحبُّ المعتدين ... } إلى أن قال: {فكفَّارتُه إطعامُ عَشَرَةِ مساكين من أوسطِ ما تُطْعِمونَ أهليكم أو كِسْوَتُهم أو تحريرُ رقبةٍ فمن لم يَجِدْ فصيامُ ثلاثةِ أيَّام ذلك كفَّارةُ أيمانِكم إذا حَلَفْتُم}: فكلُّ مَنْ حرَّم حلالاً عليه من طعام أو شرابٍ أو سُرِّيَّة أو حلف يميناً بالله على فعلٍ أو ترك ثم حنثَ وأراد الحِنْثَ؛ فعليه هذه الكفارة المذكورة. وقوله: {واللهُ مولاكم}؛ أي: متولِّي أموركم ومربِّيكم أحسن تربيةٍ في أمر دينكم ودُنياكم وما به يندفعُ عنكم الشرُّ؛ فلذلك فرض لكم تَحِلَّةَ أيمانِكم لتبرأ ذِمَمُكم. {وهو العليم الحكيم}: الذي أحاط علمُه بظواهِرِكم وبواطِنِكم، وهو الحكيم في جميع ما خلقه وحكم به؛ فلذلك شرع لكم من الأحكام ما يعلم أنَّه موافقٌ لمصالحكم ومناسبٌ لأحوالكم.
(2) (﴿قَدۡ فَرَضَ ٱللَّهُ لَكُمۡ تَحِلَّةَ أَيۡمَٰنِكُمۡ﴾) خداوند راه گشودن سوگندهایتان را برای شما مقرّر می‌دارد، و این عام است و همۀ سوگندهای مؤمنان را شامل می‌شود؛ یعنی آنچه را که به وسیلۀ آن سوگندهایتان را باز کنید قبل از آنکه آن را بشکنید، و کفّاره‌ای که بعد از شکستن باید بدهید، برایتان مقرّر داشته است. همان‌طور که می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُحَرِّمُواْ طَيِّبَٰتِ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَكُمۡ وَلَا تَعۡتَدُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِينَ﴾ تا اینکه می‌فرماید: ﴿فَكَفَّٰرَتُهُۥٓ إِطۡعَامُ عَشَرَةِ مَسَٰكِينَ مِنۡ أَوۡسَطِ مَا تُطۡعِمُونَ أَهۡلِيكُمۡ أَوۡ كِسۡوَتُهُمۡ أَوۡ تَحۡرِيرُ رَقَبَةٖۖ فَمَن لَّمۡ يَجِدۡ فَصِيَامُ ثَلَٰثَةِ أَيَّامٖۚ ذَٰلِكَ كَفَّٰرَةُ أَيۡمَٰنِكُمۡ إِذَا حَلَفۡتُمۡ﴾ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! پاکیزه‌هایی را که خداوند برایتان حلال کرده است حرام نکنید و تجاوز ننمایید؛ بی‌گمان، خداوند متجاوزان را دوست نمی‌دارد ... پس کفّارۀ آن، خوراک دادن به ده مسکین است- از غذاهای میانه‌ای که به خانواده‌هایتان می‌دهید- و یا پوشانیدن آنان، و یا آزاد کردن یک برده است. پس هرکس این چیزها را نیافت، سه روز روزه بگیرد. این کفّارۀ سوگندهایتان است وقتی که سوگند خوردید. پس هرکس چیزی را از قبیل: غذا یا نوشیدنی یا کنیزی که برای او حلال است بر خود حرام کرد، یا به خدا سوگند خورد که فلان کار را می‌کنم یا نمی‌کنم، سپس سوگند خود را شکست یا خواست آن را بشکند، کفارۀ مذکور بر او لازم است و باید آن را ادا نماید. (﴿وَٱللَّهُ مَوۡلَىٰكُمۡ﴾) و خداوند کارسازتان است و شما را به بهترین صورت در امر دین و دنیایتان و در آنچه که به وسیلۀ آن شرّ از شما دور می‌گردد رهنمود می‌سازد. بنابراین خداوند گشودن سوگندهایتان را برای شما مقرّر داشته تا ذمه و عهدۀ شما تبرئه گردد. (﴿وَهُوَ ٱلۡعَلِيمُ ٱلۡحَكِيمُ﴾) و خداوند دانای فرزانه است. و او کسی است که دانایی و آگاهی‌اش ظاهر و باطن شما را احاطه نموده، و او در همۀ آنچه که آفریده و به آن حکم نموده با حکمت است. بنابراین برای شما احکامی را مقرّر نموده که می‌دانسته است به مصلحت شما و مناسب احوال و اوضاع شماست.
#
{3} وقوله: {وإذْ أسرَّ النبيُّ إلى بعضِ أزواجِهِ حديثاً}: قال كثيرٌ من المفسرين: هي حفصة أم المؤمنين رضي الله عنها، أسرَّ لها النبيُّ - صلى الله عليه وسلم - حديثاً، وأمر أن لا تُخْبِرَ به أحداً، فحدَّثت به عائشة رضي الله عنها، وأخبره الله بذلك الخبر الذي أذاعتْه، فَعرَّفها - صلى الله عليه وسلم - ببعض ما قالتْ وأعرضَ عن بعضِهِ كرماً منه - صلى الله عليه وسلم - وحِلْماً، فقالت له: {مَنْ أنبأكَ هذا}: الخبر الذي لم يَخْرُجْ منَّا، {قال نَبَّأَنِيَ العليمُ الخبيرُ}: الذي لا تخفى عليه خافية، يعلم السرَّ وأخفى.
(3) (﴿وَإِذۡ أَسَرَّ ٱلنَّبِيُّ إِلَىٰ بَعۡضِ أَزۡوَٰجِهِۦ حَدِيثٗا﴾) بسیاری از مفسران گفته‌اند زنی که پیامبر با او رازی را در میان نهاد ام المؤمنین حفصه ـ رضی الله عنها ـ بود که پیامبر با او رازی را در میان نهاد و به او فرمان داد که کسی را از این راز خبر نکند، امّا حفصه آن را برای عائشه ـ رضی الله عنها ـ بازگو نمود، و خداوند پیامبر را از این خبر مطلع گرداند، و پیامبر بخشی از آنچه که همسرش گفته بود را برای او بازگو کرد، و از روی لطف و مهربانی از برخی اعراض نمود. (﴿قَالَتۡ مَنۡ أَنۢبَأَكَ هَٰذَا﴾) همسر پیامبر گفت: چه کسی تو را از خبری که از پیش ما بیرون نرفته آگاه کرده است؟ (﴿قَالَ نَبَّأَنِيَ ٱلۡعَلِيمُ ٱلۡخَبِيرُ﴾) فرمود: خداوند -دانای آگاه که هیچ چیز پنهانی بر او پوشیده نیست و راز و پنهان را می‌داند- مرا آگاه کرد.
#
{4} وقوله: {إن تَتوبا إلى الله فَقَدْ صَغَتْ قلوبُكما}: الخطاب للزوجتين الكريمتين حفصة وعائشة رضي الله عنهما حين كانتا سبباً لتحريم النبيِّ - صلى الله عليه وسلم - على نفسه ما يحبُّه، فعرض الله عليهما التوبة، وعاتبهما على ذلك، وأخبرهما أنَّ قلوبكما قد صَغَتْ؛ أي: مالت وانحرفت عمَّا ينبغي لهنَّ من الورع والأدب مع الرسول - صلى الله عليه وسلم - واحترامه، وأن لا يَشْقُقْنَ عليه، {وإن تَظاهرا عليه}؛ أي: تعاونا على ما يشقُّ عليه ويستمرُّ هذا الأمر منكنَّ، {فإنَّ الله هو مولاهُ وجبريلُ وصالحُ المؤمنين والملائكةُ بعد ذلك ظهيرٌ}؛ أي: الجميع أعوانٌ للرسول مظاهرون. ومَنْ كان هؤلاء أنصاره ؛ فهو المنصور، وغيره إن يناوئه؛ فهو مخذولٌ ، وفي هذا أكبر فضيلة وشرفٍ لسيِّد المرسلين؛ حيث جعل الباري نفسه الكريمة وخواصَّ خلقه أعواناً لهذا الرسول الكريم. وفيه من التَّحذير للزوجتين الكريمتين ما لا يخفى.
(4) (﴿إِن تَتُوبَآ إِلَى ٱللَّهِ فَقَدۡ صَغَتۡ قُلُوبُكُمَا﴾) این خطاب به دو همسر گرامی پیامبر حفصه و عایشه رضی الله عنهما می‌باشد که سبب شدند تا پیامبر آنچه را که دوست می‌داشت بر خودش حرام نماید، سپس خداوند توبه را به آنها عرضه نمود و آنها را بر کارشان سرزنش کرد و به آنها خبر داد که دل‌هایتان از پرهیزگاری و ادبی که شایسته است با پیامبر رعایت کنید و او را احترام بدارید منحرف گشته است. (﴿وَإِن تَظَٰهَرَا عَلَيۡهِ﴾) و اگر با همدیگر همکاری کنید در امری که بر او دشوار می‌آید و او را ناراحت می‌کند، و این کار شما ادامه داشته باشد، پس بدانید که (﴿فَإِنَّ ٱللَّهَ هُوَ مَوۡلَىٰهُ وَجِبۡرِيلُ وَصَٰلِحُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَۖ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ بَعۡدَ ذَٰلِكَ ظَهِيرٌ﴾) خداوند خودش کارساز و یاور پیامبر است، و نیز جبرئیل و مؤمنانِ خوب و شایسته و فرشتگان یاور و پشتیبان او هستند؛ یعنی همه یاوران و پشتیبان پیامبر هستند، و هرکس که یاورانش اینها باشند، قطعاً پیروز خواهد بود. و هرکس با پیامبر درگیر شود، خوار خواهد شد. و این بزرگ‌ترین برتری و شرافت است برای سرور پیامبران محمّد صلی الله علیه وسلم که ذات بزرگوار خداوند و بندگان و آفریده‌های برگزیده‌اش یاوران این پیامبر بزرگوار می‌باشند.
#
{5} ثم خوَّفهما أيضاً بحالةٍ تشقُّ على النساء غاية المشقَّة، وهو الطلاق، الذي هو أكبر شيءٍ عليهنَّ، فقال: {عسى ربُّه إن طَلَّقَكُنَّ أن يُبْدِلَه أزواجاً خيراً منكنَّ}؛ أي: فلا ترفعْنَ عليه؛ فإنَّه لو طلَّقكنَّ لا يضيق عليه الأمر، ولم يكن مضطراً إليكنَّ؛ فإنَّه سيجد ويبدله الله أزواجاً خيراً منكنَّ ديناً وجمالاً، وهذا من باب التعليق الذي لم يوجد ولا يلزمُ وجودُه؛ فإنَّه ما طلقهنَّ، ولو طلَّقهنَّ؛ لكان ما ذكره الله من هذه الأزواج الفاضلات، الجامعات بين الإسلام وهو القيام بالشرائع الظاهرة، والإيمان وهو القيام بالشرائع الباطنة من العقائد وأعمال القلوب، والقنوت وهو دوام الطاعة واستمرارها. {تائباتٍ}: عمَّا يكرهه الله، فوصفهنَّ بالقيام بما يحبُّه الله والتوبة عما يكرهه الله. {ثيباتٍ وأبكاراً} ؛ أي: بعضهنَّ ثَيِّبٌ وبعضهنَّ أبكارٌ؛ ليتنوَّع - صلى الله عليه وسلم - فيما يحبُّ. فلمَّا سمعن رضي الله عنهنَّ هذا التخويف والتأديب؛ بادرنَ إلى رضا رسول الله - صلى الله عليه وسلم -، فكان هذا الوصف منطبقاً عليهنَّ، فصرن أفضل نساء المؤمنين. [وفي هذا دليلٌ على أنّ اللهَ تعالى لا يختار لرسوله إلاَّ أكملَ الأحوال وأعلى الأمورِ، فلمّا اختار اللهُ لرسوله بقاء نسائه المذكورات معه دلَّ على أنهنَّ خيرُ النساء وأكملهن].
(5) و در این آیه نیز دو همسر گرامی پیامبر برحذر داشته شده‌اند، نیز آنها را با چیزی ترسانده که بر زنان بسیار دشوار می‌آید؛ و آن طلاق است که گران‌ترین چیز برای آنهاست. پس فرمود: (﴿عَسَىٰ رَبُّهُۥٓ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبۡدِلَهُۥٓ أَزۡوَٰجًا خَيۡرٗا مِّنكُنَّ﴾) پس خود را برتر ندانید؛ چون اگر او شما را طلاق بدهد، کار بر او دشوار نخواهد شد و برای نگاه داشتن شما مجبور نخواهد بود؛ چون خداوند به او همسرانی خواهد داد که از نظر زیبایی و دیانت از شما بهتر خواهند بود، امّا این از باب تعلیق است و هنوز تحقق نیافته و لازم نیست که محقق شده باشد، چون همسرانش را طلاق نداد؛ و اگر طلاق می‌داد، چنین زنان فاضله‌ای که خدا ذکر نموده پدید می‌آمدند. (﴿مُسۡلِمَٰتٖ مُّؤۡمِنَٰتٖ﴾) زنان مسلمان مؤمنی که هم مقرّرات ظاهری را به جای می‌آورند و هم ایمان دارند؛ یعنی شرائع باطنی از قبیل: عقاید و اعمال قلب را نیز به جای می‌آورند. (﴿قَٰنِتَٰتٖ﴾) و همواره و همیشه فرمانبردارند. (﴿تَٰٓئِبَٰتٍ﴾) و از آنچه که خدا نمی‌پسندد توبه می‌کنند و اعراض می‌نمایند. پس آنچه را که خدا دوست می‌دارد انجام می‌دهند، و از آنچه که دوست نمی‌دارد رویگردان می‌شوند. (﴿ثَيِّبَٰتٖ وَأَبۡكَارٗا﴾) برخی بیوه و برخی دوشیزه خواهند بود، تا پیامبر صلی الله علیه وسلم به دلخواه خود زنان متنوّعی داشته باشد. وقتی همسران پیامبر صلی الله علیه وسلم این هشدار و تأدیب را شنیدند، بلافاصله برای کسب رضایت پیامبر صلی الله علیه وسلم شتافتند. پس این صفت بر آنها منطبق بود و آنها برترین زنان جهان گشتند.
: 6 #
{يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ (6)}.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ اي کساني که ايمان آورده ايد ، خود و خانواده خود را از آتشي که هيزم آن مردم و سنگها هستند نگه داريد فرشتگاني درشت گفتار و سختگير بر آن آتش موکلند هر چه خدا بگويد نافرماني نمي کنند و همان مي کنند که به آن مامور شده اند.
#
{6} أي: يا مَن منَّ الله عليهم بالإيمان! قوموا بلوازمه وشروطه، فَـ {قُوا أنفسكم وأهليكم ناراً} موصوفةً بهذه الأوصاف الفظيعة، ووقاية الأنفس بإلزامها أمر الله امتثالاً ونهيه اجتناباً والتوبة عمَّا يُسْخِطُ الله ويوجب العذاب، ووقاية الأهل والأولاد بتأديبهم وتعليمهم وإجبارهم على أمر الله؛ فلا يسلم العبد إلاَّ إذا قام بما أمر الله به في نفسه وفيمن تحت ولايته من الزوجات والأولاد وغيرهم ممَّن هم تحت ولايته وتصرُّفه، ووصف الله النار بهذه الأوصاف؛ ليزجر عباده عن التَّهاون بأمره، فقال: {وَقودها الناسُ والحجارةُ}؛ كما قال تعالى: {إنَّكم وما تعبُدونَ مِن دونِ اللهِ حَصَبُ جهنَّم أنتم لها وارِدونَ}، {عليها ملائكةٌ غلاظٌ شدادٌ}؛ أي: غليظةٌ أخلاقُهم، شديدٌ انتهارُهم يفزعون بأصواتهم ويزعجون بمرآهم ويهينون أصحابَ النار بقوَّتهم، وينفِّذون فيهم أمرَ الله الذي حتم عليهم بالعذاب ، وأوجب عليهم شدَّة العقاب، {لا يعصونَ اللهَ ما أمَرَهم ويفعلون ما يُؤمرونَ}: وهذا فيه أيضاً مدحٌ للملائكة الكرام، وانقيادهم لأمر الله، وطاعتهم له في كلِّ ما أمرهم به.
(6) ای کسانی که خداوند نعمت ایمان را به شما ارزانی نموده است! لوازم و شرایط ایمان را انجام دهید، پس (﴿قُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ وَأَهۡلِيكُمۡ نَارٗا﴾) خودتان و خانواده‌تان را از آتشی نجات دهید که بسیار خطرناک و ناگوار است. و مصون ماندن از آتش زمانی تحقق می‌یابد که انسان به آنچه خداوند او را بدان امر نموده است پای‌بند باشد؛ و از آنچه نهی کرده پرهیز نماید؛ و از آنچه خداوند را ناخشنود و خشمگین می‌نماید و باعث عذاب می‌شود توبه کند و برگردد. و حفظ خانواده و فرزندان از آتش جهنّم به این صورت محقق می‌شود که انسان زن و فرزندش را ادب نماید، و به آنها بیاموزد و آنان را اجبار کند تا فرمان خدا را اجرا نمایند. پس بنده سالم نخواهد ماند مگر آنکه دستورات خدا را در مورد خودش و در حقّ کسانی که تحت سرپرستی او هستند اجرا کند. و خداوند دوزخ را با چنان صفت‌هایی توصیف نموده تا بندگانش را از بی‌توجهی به آن باز دارد. پس فرمود: (﴿وَقُودُهَا ٱلنَّاسُ وَٱلۡحِجَارَةُ﴾) افروزینۀ دوزخ سنگ‌ها و انسان‌ها هستند. همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّكُمۡ وَمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمۡ لَهَا وَٰرِدُونَ﴾ شما و آنچه که به جای خدا پرستش می‌کنید، بهرۀ جهنّم هستید و شما به آن درخواهید آمد. (﴿عَلَيۡهَا مَلَٰٓئِكَةٌ غِلَاظٞ شِدَادٞ﴾) بر دوزخ فرشتگانی تندخو و سختگیر گمارده شده‌اند که صدایشان وحشتناک و سیمای آنها هولناک است. آنها دوزخیان را با زور و توانایی‌شان خوار می‌گردانند، و فرمان خدا را که حکم قطعی به عذابشان داده و سختی عذاب را بر آنها واجب گردانده است، در حقّ آنها اجرا می‌نمایند. (﴿لَّا يَعۡصُونَ ٱللَّهَ مَآ أَمَرَهُمۡ وَيَفۡعَلُونَ مَا يُؤۡمَرُونَ﴾) از خدا در آنچه به آنان فرمان داده است نافرمانی نمی‌کنند. دراینجا نیز فرشتگان ستوده شده‌اند و فرمانبرداری آنها از خداوند، و اطاعتشان در هر دستوری که به آنها می‌دهد مورد ستایش قرار گرفته است.
: 7 #
{يَاأَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (7)}.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ اي کافران ، در آن روز پوزش مخواهيد جز اين نيست که شما را برابر کاري که کرده ايد کيفر مي دهند.
#
{7} أي: يوبَّخ أهل النار يوم القيامة بهذا التوبيخ، فيقال لهم: {يا أيُّها الذين كفروا لا تعتذروا اليوم}؛ أي: فإنَّه ذهب وقت الاعتذار وزال نفعه، فلم يبقَ الآنَ إلاَّ الجزاء على الأعمال، وأنتم لم تقدِّموا إلاَّ الكفر بالله والتكذيب بآياته ومحاربة رسله وأوليائِهِ.
(7) دوزخیان در روز قیامت با این سخنان سرزنش و توبیخ می‌شوند و به آنها گفته می‌شود: (﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَا تَعۡتَذِرُواْ ٱلۡيَوۡمَ﴾) ای کافران! امروز عذرخواهی مکنید؛ یعنی وقت پوزش طلبیدن و عذر خواستن تمام شده و سودی ندارد، و اکنون چیزی جز دیدن سزای اعمال نمانده است، و شما جز کفر ورزیدن به خدا و تکذیب آیات او و مخالفت با پیامبران و دوستان الهی کاری دیگر نکرده‌اید و عملی دیگر پیش نفرستاده‌اید.
: 8 #
{يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (8)}.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُكَفِّرَ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ اي کساني که ايمان آورده ايد ، به درگاه خدا توبه کنيد ، توبه اي از، روي اخلاص باشد که پروردگارتان گناهانتان را محو کند و شما را به بهشتهايي داخل کند که در آن نهرها جاري است در آن روز ، خدا پيامبر و کساني راکه با او ايمان آورده اند فرو نگذارد ، و نورشان پيشاپيش و سمت راستشان در حرکت باشد مي گويند : اي پروردگار ما ، نور ما را براي ما به کمال رسان و ما را بيامرز ، که تو بر هر کاري توانا هستي ،
#
{8} قد أمر الله بالتوبة النَّصوح في هذه الآية، ووعد عليها بتكفير السيئات ودخول الجنات والفوز والفلاح، حين يسعى المؤمنون يوم القيامةِ بنور إيمانهم، ويمشون بضيائِهِ، ويتمتَّعون بروحِهِ وراحته، ويشفِقون إذا طُفِئَتِ الأنوار التي تُعطى المنافقين، ويسألون الله أن يُتِمَّ لهم نورَهم، فيستجيب الله دعوتَهم، ويوصلهم بما معهم من النور واليقين إلى جناتِ النعيم وجوار الربِّ الكريم، وكلُّ هذا من آثار التوبة النَّصوح، والمراد بها التَّوبة العامَّة الشاملة لجميع الذُّنوب ، التي عقدها العبدُ لله، لا يريد بها إلاَّ وجه الله والقرب منه، ويستمرُّ عليها في جميع أحواله.
(8) خداوند در این آیه به توبۀ خالصانه فرمان داده، و وعده داده است که در مقابل توبۀ خالصانه، گناهان را از توبه کننده بزداید و او را وارد بهشت ‌کند و او رستگار و موفق خواهد شد، آنگاه که مؤمنان در روز قیامت در پرتو نور ایمانشان و با روشنایی آن حرکت می‌کنند، و از این راحتی و آسایش بهره‌مند می‌شوند. و زمانی که نورهای منافقان خاموش می‌شود، مؤمنان از خداوند می‌خواهند که نورشان را کامل بگرداند، و خدا دعایشان را می‌پذیرد و آنها را به وسیلۀ نور و یقینی که با خود دارند به باغ‌های بهشت می‌رساند و در جوار پروردگار بزرگوار جای می‌گیرند، و همه اینها نتایج و آثار توبه خالصانه است. منظور از توبۀ خالصانه، برگشتن و دست کشیدن از همۀ گناهان است، توبه‌ای که هدف بنده فقط رضای خدا باشد، و هدفی جز رضایت او و نزدیک شدن به وی‌را نداشته باشد، و همیشه و در هر حالت بر این توبه پایدار بماند.
: 9 #
{يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ (9)}.
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ اي پيامبر ، با کفار و منافقان جهاد کن و بر آنها سخت بگير، جايگاهشان جهنم است که بد سرانجامي است.
#
{9} يأمر اللهُ تعالى نبيَّه - صلى الله عليه وسلم - بجهاد الكفار والمنافقين والإغلاظ عليهم في ذلك، وهذا شاملٌ لجهادهم بإقامة الحجَّة عليهم ودعوتهم بالموعظة الحسنة وإبطال ما هم عليه من أنواع الضلال، وجهادهم بالسلاح والقتال لمن أبى أن يُجيبَ دعوةَ اللهِ وينقادَ لحكمه؛ فإنَّ هذا يجاهدُ ويغلظُ له، وأما المرتبة الأولى؛ فتكون بالتي هي أحسنُ؛ فالكفَّار والمنافقون لهم عذابٌ في الدُّنيا بتسليط الله لرسوله وحزبِهِ عليهم وعلى جهادهم، وعذاب النار في الآخرة {وبئس المصير}: الذي يصير إليها كل شقيٍّ خاسر.
(9) خداوند متعال به پیامبر فرمان می‌دهد تا با کافران و منافقان جهاد کند و بر آنان سخت بگیرد، و این شامل جهاد با کافران به وسیلۀ اقامۀ حجّت بر آنها و دعوت دادنشان با موعظۀ حسنه و باطل کردن گمراهی‌هایی است که بر آن قرار دارند، نیز شامل جهاد کردن با آنها به وسیلۀ سلاح و پیکار با کسی است که دعوت خدا را نمی‌پذیرد و تسلیم حکم او نمی‌گردد. چنین کسی که دعوت خدا را نمی‌پذیرد و تسلیم نمی‌شود، باید با او جهاد کرد و به درشتی با او رفتار نمود. جهاد نوع اول، با همان شیوه‌ای که بهتر است باید انجام شود. و خداوند کافران و منافقان را با مسلط کردن پیامبر و حزب‌الله بر آنها عذاب می‌دهد. نیز در آخرت با دوزخ عذابشان می‌دهد، و دوزخ بد جایگاهی است که سرانجام هر بدبخت و زیانمندی خواهد بود.
: 10 - 12 #
{ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ (10) وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (11) وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ (12)}
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ خدا براي کافران مثل زن نوح و زن لوط را مي آورد که هر دو در نکاح دو تن از بندگان صالح ما بودند و به آن دو خيانت ورزيدند و آنها نتوانستنداز زنان خود دفع عذاب کنند و گفته شد : با ديگران به آتش در آييد. وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ و خدا براي کساني که ايمان آورده اند ، زن فرعون را مثل مي زند آنگاه ، که گفت : اي پروردگار من ، براي من در بهشت نزد خود خانه اي بنا کن و مرا از فرعون و عملش نجات ده و مرا از مردم ستمکاره برهان وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ و مريم دختر عمران را که شرمگاه خويش رااز زنا نگه داشت و مااز روح خود در آن دميديم و او کلمات پروردگار خود و کتابهايش را تصديق کرد و او از فرمانبرداران بود.
#
{10} {ضَرَبَ الله مثلا للذين كَفَروا امرأة نوحٍ وامرأة لوطٍ كانتا}؛ أي: المرأتان {تحت عبدينِ من عبادِنا صالِحَيْنِ}: وهما نوحٌ ولوطٌ عليهما السلام، {فخانَتاهما}: في الدين؛ بأن كانتا على غير دين زوجيهما، وهذا المراد بالخيانة، لا خيانة النَّسب والفراش؛ فإنَّه ما بغت امرأةُ نبيِّ قطُّ، وما كان الله ليجعلَ امرأةَ أحدٍ من أنبيائه بَغِيًّا، {فلم يُغْنيا}؛ أي: نوحٌ ولوطٌ {عنهما}؛ أي: عن امرأتيها، {من اللهِ شيئاً وقيل} لهما {ادْخُلا النارَ مع الدَّاخِلين}.
(10) خداوند این دو مثل را برای مؤمنان و کافران زده است تا برایشان بیان دارد که ارتباط کافر با مؤمن و نزدیک بودنش با او، سودی به وی نمی‌رساند. همچنین ارتباط مؤمن با کافر به او زیانی نمی‌رساند در صورتی که مؤمن، وظیفۀ خود را انجام دهد. گویا در اینجا همسران پیامبر از گناه برحذر داشته شده‌اند، و به آنها اشاره شده که ارتباط آنها با پیامبر صلی الله علیه وسلم به آنها سودی نمی‌رساند، اگر کار بد انجام دهند. پس فرمود: (﴿ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ ٱمۡرَأَتَ نُوحٖ وَٱمۡرَأَتَ لُوطٖۖ كَانَتَا تَحۡتَ عَبۡدَيۡنِ مِنۡ عِبَادِنَا صَٰلِحَيۡنِ﴾) خداوند دربارۀ کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زده است که آن دو در نکاح دو بندۀ درستکار ما که نوح و لوط ـ علیهما السلام ـ بودند قرار داشتند. (﴿فَخَانَتَاهُمَا﴾) امّا آن دو زن در دین به نوح و لوط خیانت کردند، به این صورت که بر دین همسران خود نبودند. منظور از خیانت دراینجا همین است نه اینکه در امر زناشویی و عفّت به آنها خیانتی کرده باشند، چون زن هیچ پیامبری مرتکب فاحشه و زنا نشده است، و خداوند هرگز زن هیچ پیامبری را زناکار نگردانده است. (﴿فَلَمۡ يُغۡنِيَا عَنۡهُمَا مِنَ ٱللَّهِ شَيۡ‍ٔٗا وَقِيلَ ٱدۡخُلَا ٱلنَّارَ مَعَ ٱلدَّٰخِلِينَ﴾) پس نوح و لوط نتوانستند چیزی از عذاب خدا را از آن دو زن دور کنند، و به آن دو زن گفته شد که به دوزخ درآئید. پس به همراه همۀ کسانی که بدان درمی‌آیند وارد آن می‌شوند.
#
{11} {وضرب الله مثلاً للذين آمنوا امرأةَ فرعونَ}: وهي آسيةُ بنتُ مزاحم رضي الله عنها، {إذ قالتْ ربِّ ابنِ لي عندك بيتاً في الجنَّة ونَجِّني من فرعونَ وعملِهِ ونجِّني من القوم الظَّالمين}: فوصفها الله بالإيمان والتضرُّع لربِّها وسؤالها أجلَّ المطالب، وهو دخول الجنَّة ومجاورة الربِّ الكريم، وسؤالها أن ينجِّيَها [اللَّهُ] من فتنة فرعون وأعماله الخبيثة ومن فتنة كلِّ ظالم، فاستجاب الله لها، فعاشتْ في إيمانٍ كامل وثباتٍ تامٍّ ونجاةٍ من الفتن، ولهذا قال النبيُّ - صلى الله عليه وسلم -: «كَمُلَ من الرجال كثيرٌ، ولم يَكْمُلْ من النساء إلاَّ مريمُ بنتُ عمرانَ، وآسيةُ بنتُ مزاحم، وخديجةُ بنتُ خويلدٍ. وفضلُ عائشةَ على النساء كفضل الثريدِ على سائر الطعام ».
(11) (﴿وَضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱمۡرَأَتَ فِرۡعَوۡنَ﴾) و خداوند دربارۀ مؤمنان نیز آسیه بنت مزاحم -رضی الله عنها- را مثل زده است. (﴿إِذۡ قَالَتۡ رَبِّ ٱبۡنِ لِي عِندَكَ بَيۡتٗا فِي ٱلۡجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرۡعَوۡنَ وَعَمَلِهِۦ وَنَجِّنِي مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾) هنگامی که گفت: پروردگارا! برای من خانه‌ای نزد خودت بساز، و مرا از فرعون و کارهایش رهایی بخش، و مرا از دست گروه ستمکاران نجات بده. خداوند مریم را به داشتن ایمان و تضرع نمودن به پیشگاه خدا و طلب نمودن بالاترین خواسته که ورود به بهشت و قرار گرفتن در مجاورت پروردگار بزرگوار است توصیف نموده است. همچنین بیان داشته که او از خداوند خواست تا وی را از فتنۀ فرعون و کارهای زشت او و از فتنۀ هر ستمگری نجات بدهد. پس خداوند دعای او را پذیرفت، و او از ایمانی کامل و ثباتی تام برخوردار شد. و از فتنه‌ها نجات یافت. بنابراین پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «از میان مردان، افراد بسیاری به کمال رسیده‌اند؛ و از میان زنان، کسی به کمال نرسید جز مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم و خدیجه بنت خولید، و برتری عایشه بر سایر زنان همچون برتری آبگوشت بر سایر غذاهاست.»
#
{12} وقوله: {ومريمَ ابنة عمرانَ التي أحصنتْ فَرْجَها}؛ أي: حفظته وصانته عن الفاحشة؛ لكمال ديانتها وعفَّتها ونزاهتها، {فنَفَخْنا فيه من رُوحنا}: بأن نَفَخَ جبريل عليه السلام في جيب دِرْعها، فوصلت نفخته إلى مريم، فجاء منها عيسى عليه السلام الرسول الكريم والسيد العظيم، {وصَدَّقَتْ بكلماتِ ربِّها وكتبِهِ}: وهذا وصفٌ لها بالعلم والمعرفة؛ فإنَّ التصديق بكلمات الله يشمل كلماتِهِ الدينيَّة والقدريَّة، والتصديق بكتبه يقتضي معرفة ما به يحصلُ التَّصديق، ولا يكون ذلك إلاَّ بالعلم والعمل، ولهذا قال: {وكانت من القانتينَ}؛ أي: المداومين على طاعة الله بخشيةٍ وخشوعٍ. وهذا وصفٌ لها بكمال العمل؛ فإنَّها رضي الله عنها صدِّيقةٌ. والصدِّيقيَّة هي كمال العلم والعمل.
(12) (﴿وَمَرۡيَمَ ٱبۡنَتَ عِمۡرَٰنَ ٱلَّتِيٓ أَحۡصَنَتۡ فَرۡجَهَا﴾) و مریم دختر عمران که به خاطر کمال دینداری و پاکدامنی‌اش دامن به گناه نیالود و پاکدامنی ورزید. (﴿فَنَفَخۡنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا﴾) پس از روح خود در آن دمیدیم که جبرئیل علیه السلام در گریبانش دمید، و دمیدنش به وجود مریم منتهی شد، و عیسی علیه السلام پیامبر بزرگوار از او متولّد گردید. (﴿وَصَدَّقَتۡ بِكَلِمَٰتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِۦ﴾) و مریم سخنان پروردگارش و کتاب‌های او را تصدیق کرد. در اینجا مریم به دانش و معرفت توصیف شده است؛ چون تصدیق سخنان خداوند، سخنان دینی و تقدیری او را شامل می‌شود. و تصدیق کتاب‌هایش مقتضی شناخت چیزی است که به وسیلۀ آن تصدیق تحقق می‌یابد، این کار جز با علم و عمل محقق نمی‌شود. بنابراین فرمود: (﴿وَكَانَتۡ مِنَ ٱلۡقَٰنِتِينَ﴾) و مریم از فرمانبرداران بود؛ یعنی همواره و همیشه با فروتنی و خضوع به طاعت الهی پای‌بند بود، و این توصیف او به کمال عمل است چون او صدّیقه بود و صدّیقیّت؛ یعنی کمال علم و عمل.
* * *